به گزارش مشرق، زمستان طراوت روزهای واپسین بهار را به یغما برده و غم بر عاشقان سایه افکنده بود، عاشقانی که همین روزها و در عهد خردادشان، دل در کف گذاشته و به میدان آمده بودند؛ از آنسو اما جریان فتنه، آشوبی که از شکوه حضور عاشقان در دل دارند را به کوی و برزن میکشانند و دیوانهوارمیتازند.
نبرد این جریان با فصلها ادامه دارد و تابستان فرامیرسد، همان فصلی که هنوز زخم 10 سال پیش جریان تزویر را بر تن دارد ولی کیست که نداند هجمه تَبر بر درخت تناور چه پایان محتومی خواهد داشت.
پاییز میرسد؛ دیگر جانی برای تزویر و نفاق نمانده و یارای مقابله با حق نیست. نفاق محصور «اتحاد فصلها» شده است، اما تزویر در این خیال بود که گرمای جان بهار و تابستان در پاییز ادامه نمییابد.
زمستان آخرین منزلگاه فتنهانگیزیهای نفاق است. نفاق و تزویر به خاطر شکستهای پیدرپی هنوز نمیدانند که خط قرمز عاشق، معشوق خویش است و کیست که نداند حسین بن علی (ع) بَندِ دل همه حسینیان است.
«عهد دی» خط بطلانی بر تمام فتنهانگیزیهای 8 ماهه جریان فتنه بود و نشان داد که در دفاع از حریم «ولایت» گرمی و سردی ایام رنگ میبازد و هرم داغ واپسین روزهای بهار با باد سرد آغازین روزهای زمستان دست در دست هم حماسه میسرایند.
نهم دیماه 88 نه یک روز بلکه یک سال است. یک سال که تمام حق بر تمام باطل پیروز شد؛ طلایهداران راه عشق این بار با عزمی راسختر از گذشته فریاد «جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ» را سر دادند و برای مبارزه با تبرهایی از جنس درخت، چهره غبار و فتنهانگیزی را از درودیوارها شستند و اینگونه بود که در بعدازظهری سرد خورشید دوباره طلوع کرد و 9 دی عَرق شرم را از ماجرای سقیفه زمانهمان زدود.
مطمئن باشید که روز «نهم دیِ» هم در تاریخ ماند؛ نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در «سالگرد این حماسه»، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعدههای الهی تبیین شود.
این سخنان امام سید علی خامنهای 10 روز پس از تجدیدعهد تاریخی فرزندان انقلاب در سال 88 گواه دست برتر گفتمان انقلاب اسلامی بود که در گذار از 8 ماه فتنه پیچیده، آخرین حلقه از اتفاقات تلخ و ناخوشایند یک انتخابات پرچالش با حمایت مردم از نظام جمهوری اسلامی به آخر خط رسید.
آتش زدن پرچم، خیام و هیأتهای سیدالشهدا کار خود را کرد، این اقدام فرومایگان در خیابانهای تهران که از روز برگزاری انتخابات در 22 خرداد تا در فواصل مختلف روز قدس و روز سیزده آبان و روز تحلیف و ... انتخابات را بهانه هجمه بهنظام کرده بودند، یک نتیجه عجیب و فراتر از اراده انسانی در پی داشت و سیل حضور مردم ایران در روزهای هفتم، هشتم، نهم و دهم دیماه کار این جماعت را یکسره کرد و به تعبیر پیر انقلاب، پرچم راهنمای دیگران و روزی «متمایز» شد.
پل گریک رابرتز «Poal Craig Roberfs »، محقق، استاد دانشگاه، نویسنده و منتقد دو حزب آمریکا مطلبی را در سایت www.countercurrents.org پیرامون فتنه 88 نوشته بود که خلاصه آن به شرح زیر است.
فتنه سبز یا انقلاب رنگی آمریکایی
درمیان انبوه مطالبی که در پی فتنه 88 در مطبوعات غربی و به ویژه آمریکایی انتشار یافت، کمتر مطلبی است که به ارتباط این اعتراضات و طرحهای دولت آمریکا برای ایجاد بیثباتی در ایران اشاره کرده باشد.
نویسنده این مقاله با اشاره به صدور فرمانی از سوی جرج بوش برای صدور مجوز انجام طرحهای مخفیانه از طرف سیا و نیز درخواست دولت بوش از کنگره آمریکا برای تصویب بودجهای 400 میلیون دلاری جهت انجام این عملیاتها در ایران، رد پای طرح سیا را در پی آن فتنه دنبال میکند.
تعدادی از مفسران، باور آرمان گرایانه خود را نسبت به خلوص (گفتهها و اعمال) موسوی، منتظری و جوانان طرفدار غرب در تهران ابراز کردهاند. طرح بی ثبات کردن سیا که قبل از فتنه 88 اعلام شد، میتواند برخی از زوایای رویدادهای جاری را روشن کند. ادعایی که مطرح میشود این است که احمدینژاد آرای مردم را ربوده است، چون نتیجه این انتخابات، به محض اتمام رأی گیری و قبل از آنکه امکان شمارش تمام آرا وجود داشته باشد، اعلام شده است. اما موسوی پیروزی خود را چند ساعت قبل از پایان زمان رأی گیری اعلام کرد. این یکی از ترفندهای کلاسیک سیا برای بی ثباتی در کشورهاست که برای بی اعتبار کردن نتیجه مقابل آن طراحی شده است. این ترفند، اعلام زود هنگام نتیجه رأی گیری را ایجاب میکند. هرچه زمان مداخله بین اعلام پیش دستی جویانه پیروزی و اعلام نتیجه نهایی آرا بیشتر باشد، موسوی بیشتر میتواند این احساس را ایجاد کند که مقامات درحال استفاده از زمان برای دستکاری در آرا هستند. جالب این است که مردم فریب این ترفند را نمیخورند.
در ایران، بسیاری از منتقدین در برابر احمدینژاد صف آرایی کردهاند، چراکه او آنها را به فساد متهم کرده است و جمعیت روستایی ایران را مخاطب قرار داده است، یعنی مناطقی که مردم آن اعتقاد دارند، شیوه زندگی برخی از صاحب منصبان و روحانیون، نشانگر زیاده روی آنها در کسب قدرت و پول است. با این حال، این گفته عیب جویان آمریکایی احمدی نژاد که او یک مرتجع محافظه کار است که در برابر آیتاللهها، صف آرایی کرده است، عجیب به نظر میرسد.
مفسران در حال «توضیح و تفسیر» انتخابات ایران براساس توهمات،انگارهها، عواطف و علاقهمندیهای خود هستند. نتیجه نظرسنجیهایی که قبل از انتخابات انجام شده بود، پیش بینی کرده بودند، پیروز انتخابات احمدی نژاد است. این پیش بینی چه دقیق و درست بوده باشد چه نباشد، تاکنون هیچ مدرکی فراتر از حدس و گمان برای این ادعا که در انتخابات تقلب رخ داده، ارائه نشده است، اما گزارشهای معتبری وجود دارد که سیا دو سال است که برای بی ثبات کردن حکومت ایران در حال فعالیت است.
در بیست و سه می 2007 ، برایان راس و ریچارد اسپوزیتو به شبکه خبری « ای بی سی» گزارش دادهاند: «آنطور که مقامات فعلی و پیشین جامعه فعلی اطلاعاتی میگویند، سیا تأیید محرمانه رئیس جمهور را برای تشدید عملیات پنهانی «سیاه» برای بی ثبات کردن حکومت ایران دریافت کرده است».
در بیست و هفت می 2007، « لندن تلگراف» به طور مستقل گزارش داد که: «آقای بوش مدرکی رسمی را به امضا رسانده که بر طرح های سیا برای راه اندازی یک مبارزه تبلیغاتی و ضد اطلاعاتی به منظور بی ثبات و نهایتاً سرنگون کردن حاکمیت تئوکراتیک روحانیون صحه میگذاشت».
در شانزده می 2007، « تلگراف» گزارش داده بود که جنگ طلب نئوکان دولت بوش یعنی جان بولتون به « تلگراف» گفته است که پس از آنکه تحریمهای اقتصادی و تلاشها برای راه اندازی یک انقلاب مردمی در ایران با شکست مواجه شد، حمله نظامی از سوی ایالات متحده به ایران، «آخرین گزینه» خواهد بود.
در بیست و نه ژوئن 2008 ، سیمور هرش در« نیویورکر» گزارش کرد که « طبق نظر منابع نظامی، اطلاعاتی و کنگره ای فعلی و پیشین، سال گذشته کنگره با درخواستی که از سوی پرزیدنت بوش برای تأمین بودجه افزایش گسترده دامنه عملیات های پنهانی علیه ایران ارائه داده بود، موافقت کرده است.
این عملیاتها که رئیس جمهور برای انجام آنها درخواست 400 میلیون دلار بودجه کرده است، در قالب یک فرمان ریاست جمهوری که توسط بوش به امضا رسیده، برای بی ثبات کردن رهبری مذهبی این کشور طراحی شدهاند».
بدون شک اعتراضات صورت گرفته در تهران، مشخصات اعتراضات انجام شده با رهبری سیا در گرجستان و اکراین را داراست. باید مطلقاً کور بود که این مشخصات را ندید. دانیل مک آدامز نیز نظراتی در این باره ابراز کرده است. مثلاً گفته است که کنت تیمر من نو محافظه کار، روز قبل از انتخابات در مطلبی نوشته است: «در اینجا صحبت از یک «انقلاب سبز» تدارک دیده شده باشد، به ویژه اگر موسوی و طرفدارانش به همان اندازه که ادعا می کنند،نسبت به پیروزی خود مطمئن بوده باشند؟ به نظر می رسد که این امر مدرکی روشن از دست داشتن ایالات متحده در اعتراضات مربوط به انتخابات باشد.
تیمرمن ادامه می دهد و مینویسد که: « اقدام ملی برای دموکراسی» میلیونها دلار را برای تشویق انقلابهای «رنگی» هزینه کرده است ... به نظر میرسد، بخشی از این پول به دست گروههای طرفدار موسوی رسیده باشد که با سازمانهای غیردولتی بیرون ایران که اقدام ملی برای دموکراسی هزینه آنها را تأمین میکند ارتباط دارند. «بنیاد دمکراسی برای ایران یک سازمان خصوصی غیرانتفاعی است که در سال 1995 با پول اهدایی از سوی اقدام ملی برای دمکراسی به منظور تشویق دمکراسی و حاکم کردن حقوق بشردرایران با معیارهای مورد پذیرش بین المللی، تأسیس شده است».